1(دکترای جغرافیای سیاسی، واحد صومعهسرا، دانشگاه آزاد اسلامی، صومعهسرا، ایران)
2(دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیای سیاسی، دانشگاه خوارزمی تهران، تهران، ایران)
چکیده
رئالیسم انتقادی، فضا را یک شبکهی نظاممند از سازمانها در نظر میآورد که در درون ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بههم مرتبط شدهاند؛ برآیند چنین نگرشی، این است که اقدامات سازمانی بدون پرداختن به رابطهی آن با فضای پیرامونی و آمایشی قابل مطالعه نخواهد بود. از این روی، بهنظر میرسد که گوناگونی نقش و کارکرد مدیران و تصمیمسازان در تهران، یکی از سازوکارهای اثرگذار در وضعیت نابسامان فضای این شهر است. پژوهش حاضر با روش علی- مقایسهای و با بهرهگیری از روش های تصمیمگیری چندمعیاره، کوشیده است تا به ردهبندی شاخص های مدیریتی پنج نهاد مرتبط با تهران، شامل؛ شهرداری، شورای شهر، استانداری، فرمانداری و حکمرانان محلی (هستههای پنهان و دخیل در مدیریت شهری تهران که در نهادهایی چون ریاست جمهوری، قوهی قضائیه، مجلس شورای اسلامی و نهادهای نظامی حضور دارند) بپردازد. با همسنجی این پنج نهاد در پنج شاخص بودجه، نفوذ میانسازمانی، برخورداری سیاسی، لابیهای پنهان و دسترسی به مراجع قدرت، مشخص شد که نهادهای حکمران محلی با آنکه از نظر ساختاری، کم ترین نقشِ تعریف شده را در مدیریت شهری تهران دارند، اما در تصمیمسازی و کارگزاری این شهر، از بالاترین وزن برخوردار هستند. شهرداری تهران از نظر شاخص های یاد شده در ردهی دوم قرار گرفت و شورای شهر به همراه استانداری و فرمانداری نیز در ردههای پایانی جای گرفتند. بر پایهی نتایج برآمده از پژوهش، به نظر میرسد که یکپارچهسازی ساختار و کارگزار در مدیریت شهری تهران با رویکرد آمایشی یکی از برونرفتهای تمرکز فزایندهی این شهر است.